شعر های حافظ

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْهاکه عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکل‌هابه بویِ نافه‌ای کآخر صبا زان طُرّه بگشایدز تابِ جَعدِ مشکینش چه خون افتاد در دل‌هامرا در منزلِ جانان چه امنِ عیش چون هر دَمجَرَس فریاد می‌دارد که بَربندید مَحمِل‌هابه مِی سجّاده رنگین کن گَرت پیرِ مُغان گویدکه سالِک بی‌خبر نَبوَد ز راه و رسمِ منزل‌هاشبِ تاریک و بیمِ موج و گردابی چنین هایلکجا دانند حالِ ما سبکبارانِ ساحل‌هاهمه کارم ز خودکامی به بدنامی کشید آخرنهان کِی مانَد آن رازی کزو سازند محفل‌هاحضوری گر همی‌خواهی از او غایب مشو حافظمَتٰی ما تَلْقَ مَنْ تَهْویٰ دَعِ الدُّنْیا و اَهْمِلْها شعر های حافظ...ادامه مطلب
ما را در سایت شعر های حافظ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hafezz2000 بازدید : 87 تاريخ : چهارشنبه 28 دی 1401 ساعت: 20:03

صلاحِ کار کجا و منِ خراب کجاببین تفاوتِ ره کز کجاست تا بکجادلم ز صومعه بگرفت و خِرقِهٔ سالوسکجاست دیرِ مُغان و شرابِ ناب کجاچه نسبت است به رندی صَلاح و تقوا راسماعِ وعظ کجا، نغمهٔ رباب کجاز رویِ دوست دلِ دشمنان چه دریابدچراغِ مرده کجا، شمعِ آفتاب کجاچو کُحلِ بینشِ ما خاکِ آستانِ شماستکجا رویم؟، بفرما، ازین جناب کجامبین به سیبِ زَنَخدان که چاه در راه استکجا همی‌ روی ای دل بدین شتاب کجابشد، که یاد خوشش باد، روزگارِ وصالخود آن کرشمه کجا رفت و آن عِتاب کجاقرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوستقرار چیست؟ صبوری کدام و خواب کجا؟ شعر های حافظ...ادامه مطلب
ما را در سایت شعر های حافظ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hafezz2000 بازدید : 77 تاريخ : چهارشنبه 28 دی 1401 ساعت: 20:03

اگر آن تُرک شیرازی به دست آرد دل ما رابه خال هِندویَش بخشم سمرقند و بخارا رابده ساقی مِیِ باقی که در جنت نخواهی یافتکنار آب رُکن آباد و گُلگَشت مُصَلّا رافَغان کاین لولیانِ شوخِ شیرین‌کار شهرآشوبچنان بردند صبر از دل که تُرکان خوان یغما راز عشق ناتمام ما جمال یار مُستَغنی استبه آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را؟من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستمکه عشق از پردهٔ عصمت برون آرد زلیخا رااگر دشنام فرمایی و گر نفرین، دعا گویمجواب تلخ می‌زیبد، لب لعل شکرخا رانصیحت گوش کن جانا که از جان دوست‌تر دارندجوانان سعادتمند پند پیر دانا راحدیث از مطرب و مِی گو و راز دَهر کمتر جوکه کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما راغزل گفتی و دُر سفتی، بیا و خوش بخوان حافظکه بر نظم تو افشاند فلک عِقد ثریا را شعر های حافظ...ادامه مطلب
ما را در سایت شعر های حافظ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hafezz2000 بازدید : 81 تاريخ : چهارشنبه 28 دی 1401 ساعت: 20:03